بعد از سفر اول که با هم رفتیم، سفرهای بعدی مکه را با ارگانهایی مثل هلال احمر رفتند. آنجا همه به فکر سوغاتی و این حرفها بودند. اما حاجآقا چند تا چاقو خریده بودند و قربانیهای حاجیها را انجام میدادند. همه نوع کاری انجام میدادند؛ از کارهای داخل کاروان گرفته تا بیرون کاروان. مثلاً آن زمان همه لباسهایشان را درمیآوردند و مردم تشخیص نمیدادند که کدام شخص روحانی است و کدام نیست؛ این برای شهید شاهآبادی مسئله بود. برای همین عبا و عمامهشان را میگذاشتند که اگر مسئلهای برای مردم پیش آمد یا سؤالی داشتند، بتوانند از ایشان بپرسند.